کد مطلب: ۳۰۱۲۳
لینک کوتاه کپی شد

مطالبه اصلی نسل Z مشخص شد

بعد از اپیدمی کرونا و تعطیلی چند ماهه کشور، سبک بسیاری از کسب و کارها تغییر کرد. اکنون با توجه به شرایط پیش آمده بسیاری از جوانان، خواستار دورکاری هستند.

تریبون اقتصاد_در روزگاری که تحول دیجیتال شتابی بی‌سابقه به خود گرفته و بسیاری از مفاهیم سنتی بازار کار را دستخوش تغییر کرده، «دورکاری» به یکی از کلیدواژه‌های پرکاربرد در گفتمان توسعه تبدیل شده است. مفهومی که تا چند سال پیش، بیشتر در دل مقالات دانشگاهی یا تجربه‌های شرکت‌های بزرگ جهانی شنیده می‌شد، حالا به موضوعی ملموس و مورد بحث در ایران بدل شده است.

به گزارش اقتصادنیوز،  تجربه پاندمی کرونا در کنار توسعه زیرساخت‌های ارتباطی، دورکاری را از حاشیه به متن آورد و حالا این سوال اساسی مطرح است که چه میزان از این تجربه باقی خواهد ماند و چگونه می‌توان آن را به نفع بهره‌وری و عدالت شغلی در کشور به کار گرفت؟

 ارتباط دوسویه میان دورکاری و اقتصاد دیجیتال

"سوسن نوری" در هفته‌نامه تجارت فردامی‌نویسد؛ ایمان بیک، روزنامه‌نگار باسابقه و سردبیر روزنامه فناوران اطلاعات که سال‌ها تحولات حوزه فناوری اطلاعات را از نزدیک دنبال کرده و از منتقدان ساختارهای ناکارآمد در مواجهه با فناوری‌های نوین است، در این گزارش نگاهی واقع‌گرایانه اما امیدوارانه به موضوع دورکاری دارد.

بیک با تکیه بر تجربه حرفه‌ای و شناخت از بسترهای فنی و اجتماعی کشور، از ارتباط دوسویه میان دورکاری و اقتصاد دیجیتال سخن می‌گوید؛ پیوندی که اگرچه به زیرساخت‌های فنی وابسته است، اما بیش از هر چیز به تحول در فرهنگ کار و نگاه مدیران بستگی دارد. او با صراحت از مقاومت‌های ساختاری و فرهنگی در برابر پذیرش مدل‌های نوین کار می‌گوید، اما همزمان به فرصت‌هایی اشاره می‌کند که می‌تواند برای نسل جوان، به‌ویژه در مناطق کمتر برخوردار، گشایشگر آینده‌ای متفاوت باشد.

اخیراً رضا باقری‌اصل، دبیر کارگروه اقتصاد دیجیتال، اعلام کرد، در جلسه کارگروه با حضور نمایندگان سازمان تامین اجتماعی، موضوع کارکنان دورکار یا فریلنسر کسب‌وکارهای دیجیتال بررسی و مقرر شد، سازمان تامین اجتماعی ابلاغیه‌ای برای رفع چالش الزام به حضور صادر کند. در این جلسه برای تدوین دستورالعمل اجرایی آیین‌نامه فریلنسری ۴۵ روز و برای ایجاد پایگاه موضوع این آیین‌نامه سه ماه به دستگاه‌های ذی‌ربط فرصت داده شده است.

بیک از منظر کلان‌نگر و تحول دیجیتال، رسمیت یافتن دورکاری را این‌گونه می‌بیند: به‌طور کلی می‌توان گفت که برای ساختار سنتی بازار کار ایران، برای حرکت به‌سوی اقتصاد دیجیتال و آنچه نیاز داریم، تغییر نگرش‌ها و الگوها به سمت خلق ارزش است. به نظر می‌رسد که دورکاری ارتباط مستقیمی با اقتصاد دیجیتال دارد و این موضوع را در سراسر جهان نیز مشاهده می‌کنیم.

فرهنگ کار ایران، دورکاری را به رسمیت می شناسد؟

بنابراین، لازم است در فرهنگ کار ایران تحولاتی رخ دهد، که بخشی از آن می‌تواند از طریق پذیرفته شدن دورکاری اتفاق بیفتد. از جمله روابط میان کارگر و کارفرما که هنوز هم معیار آن بهره‌وری و خلق ارزش نیست، بلکه بیشتر حضور فیزیکی افراد به‌عنوان ملاک فعالیت شغلی در نظر گرفته می‌شود. این مسئله در سازمان‌های دولتی و نهادهای تامین اجتماعی نیز حاکم است.

در نتیجه، نیاز به یک تغییر پارادایم و تحول در نگرش‌ها وجود دارد. به‌نظر می‌رسد که قانونی شدن دورکاری می‌تواند این روند را تسریع کند و در نهایت رخ دهد. این تغییر به‌نوبه خود به رشد اقتصاد دیجیتال، تغییر دیدگاه‌ها و نوع کار در دنیای مدرن کمک خواهد کرد.

در مجموع، این موضوع می‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشد؛ البته دورکاری مزایا و معایبی هم دارد که باید به آنها توجه شود، اما به‌طور کلی می‌توان گفت که این رویکرد به تغییر نگاه بازار کار ایران از اقتصاد مبتنی بر مکان فیزیکی به اقتصاد مبتنی بر ارزش کمک خواهد کرد. فکر می‌کنم این مسیر به تغییرات گسترده‌ای در فرهنگ مدیریتی کشور منجر خواهد شد. طبیعتاً لازم است قوانین کار نیز بازتعریف شوند، که خود این موضوع می‌تواند به‌منزله یک زلزله در این عرصه باشد.

دورکاری؛ یک مطالبه اصلی  نسل Z

نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که نسل Z با چه نیازها و انتظارات متفاوتی وارد بازار کار شده که دورکاری را به یکی از مطالبات اصلی آنها تبدیل کرده؛ پرسشی که این روزنامه‌نگار حوزه فناوری در پاسخ به آن می‌گوید: شاید بتوان این موضوع را به‌طور کلی‌تر به کارکنان دوران اینترنت و فناوری تعمیم داد؛ نسلی که نسل Z شاخص‌ترین نماینده آن است. این افراد نیازها و خواسته‌هایی دارند که ریشه در ویژگی‌های ذهنی و شخصیتی‌شان دارد.

طبیعتاً این افراد نمی‌توانند بوروکراسی اداری را تحمل کنند و جلسات طولانی و کم‌بازده برایشان غیرقابل پذیرش است. سلسله‌مراتب سازمانی نیز برای بسیاری از آنها معتبر یا شناخته‌شده نیست.

بسیاری از آنها علاقه‌مند هستند تجربه چندشغله بودن، به‌ویژه در قالب شغل‌های دیجیتال را داشته باشند. برخی نیز تمایل دارند با شرکت‌های خارجی، به‌خصوص در حوزه فناوری اطلاعات و تکنولوژی همکاری کنند. دلیل این موضوع، بی‌ثباتی شرایط اقتصادی داخلی است و آنها به‌دنبال منابع درآمدی پایدارتر هستند. به همین دلیل، این نسل به‌دنبال فرصت‌هایی برای همکاری به‌صورت دورکاری با سازمان‌ها و شرکت‌هاست. حضور در دفاتر اداری یا محل‌های کار فیزیکی داخلی، این امکان را از آنها می‌گیرد.

آنها نیاز به انعطاف‌پذیری زمانی دارند تا بتوانند چند پروژه را همزمان پیش ببرند یا حداقل دو شغل داشته باشند و پروژه‌هایشان را به‌موقع تحویل دهند. از سوی دیگر، برای این نسل، رسیدگی به دغدغه‌های شخصی، تفریح، گذراندن وقت با دوستان و توسعه فردی اولویت دارد.

محیط‌های کاری غیرمنعطف از نظر زمان، که فرد باید از ساعت ۸ صبح تا ۶ عصر در محل کار باشد، عملاً امکان انجام این امور را از آنها می‌گیرد. از جمله یادگیری مهارت‌های جدید برای شغل‌های دوم یا سوم. در نتیجه، انعطاف زمانی در کار برای آنها بسیار مهم است و دورکاری می‌تواند به این نیاز پاسخ دهد.

نکته مهم دیگر این است که زندگی در کلان‌شهرهایی مانند تهران، اصفهان و مشهد برای جوانان دشوار شده است. از طرفی بیشتر فرصت‌های شغلی که هم از نظر دستمزد و هم تعریف شغلی مطلوب هستند، در همین شهرها متمرکز شده‌اند. این موضوع باعث می‌شود بسیاری از جوانان به آن مشاغل دسترسی نداشته باشند. تمام این عوامل، انتظاراتی هستند که نسل جدید دارد و دورکاری می‌تواند راه‌حلی برای تحقق آنها باشد.

اما چه رابطه‌ای میان توسعه اقتصاد دیجیتال و رسمیت‌یافتن دورکاری وجود دارد؟ آیا یکی بدون دیگری تحقق‌پذیر است؟ نگاه بیک به این موضوع این است که این رابطه دوسویه است. البته شکل‌گیری دورکاری نیازمند وجود زیرساخت‌های اولیه‌ای است که در بستر اقتصاد دیجیتال فراهم می‌شود. یعنی بدون وجود اقتصاد دیجیتال، ما نمی‌توانیم دورکاری را به معنای واقعی تجربه کنیم. حداقل، زیرساخت‌هایی مانند اینترنت، ابزارهای ارتباطی و ابزارهای کار از راه دور باید مهیا باشند. با این حال، نمی‌توان گفت توسعه اقتصاد دیجیتال وابسته به دورکاری است، به این معنا که اگر دورکاری نباشد، اقتصاد دیجیتال نیز شکل نمی‌گیرد.  اقتصاد دیجیتال می‌تواند بدون دورکاری هم رشد کند و توسعه یابد. البته دورکاری مزایای مشخصی برای توسعه آن فراهم می‌آورد، اما نبود آن مانع از تحقق اقتصاد دیجیتال نخواهد بود. کمااینکه اکنون نیز در بسیاری از بخش‌ها، با وجود نبود دورکاری رسمی، شاهد شکل‌گیری و رشد اقتصاد دیجیتال هستیم.

همچنین، مفهوم دورکاری از گذشته نیز وجود داشته و رسمی شدن آن می‌تواند به رشد اقتصاد دیجیتال کمک کند، اما نبود رسمیت در آن، به‌معنای توقف یا نابودی اقتصاد دیجیتال نخواهد بود.

سخنان بیک در حالی است که در ایران، مقاومت ساختارهایی مثل سازمان تامین اجتماعی در برابر پذیرش دورکاری وجود دارد. او در این‌باره می‌گوید: ساختار بوروکراتیک دولت ما، طبیعتاً ساختاری سنگین و کند است. پذیرش نوآوری‌هایی مانند دورکاری، نیازمند اصلاح قوانین و مقررات است. همان‌طور که پیشتر هم اشاره کردم، نگاه سنتی به کار در ایران -که در سازمان‌های دولتی و نهادهایی مانند تامین اجتماعی نیز جاری است- هنوز بر پایه حضور فیزیکی در محل کار و ساعات مشخص استوار است. این نگاه هنوز هم در بازرسی‌ها و ارزیابی‌ها دیده می‌شود. با این حال، این موضوع لزوماً تغییرناپذیر نیست. به نظر من، دلیل اصلی این مقاومت، بیشتر فرهنگی است تا ساختاری.

در دوره شیوع کرونا، با صدور یک مصوبه، حتی سازمان تامین اجتماعی نیز پذیرفت که شرکت‌ها بتوانند از کارکنان دورکار استفاده کنند. بنابراین، مقاومت جدی یا غیرقابل عبوری وجود ندارد. بیشتر مسئله به کندی ساختار و نگرش سنتی ما نسبت به کار بازمی‌گردد.

از سویی، اگر دورکاری به‌طور رسمی پذیرفته شود، چه فرصت‌هایی برای مناطق کمتر برخوردار یا جوانانی که امکان مهاجرت به تهران ندارند فراهم می‌شود؟ سردبیر روزنامه فناوران اطلاعات معتقد است: فرصت‌های شغلی مطلوب عمدتاً در کلان‌شهرها متمرکز هستند و جوانانی که در مناطق کمتر برخوردار زندگی می‌کنند، دسترسی کمتری به این فرصت‌ها دارند. مهاجرت نیز برای بسیاری از این افراد امکان‌پذیر نیست، به دلیل هزینه‌های بالا، مشکلات اسکان و شرایط سخت زندگی در شهرهای بزرگ. در نتیجه، این جوانان ناچار می‌شوند مشاغل ساده‌تری را بپذیرند، حتی با وجود تحصیلات دانشگاهی.

اگر به اطراف خود نگاه کنیم، نمونه‌های زیادی می‌بینیم که فردی با مدرک تحصیلی معتبر، به دلیل زندگی در یک شهرستان کوچک، امکان یافتن شغل مناسب را ندارد و ناچار است در مشاغل ساده‌ای مانند فروشندگی فعالیت کند.

در این شرایط، دورکاری می‌تواند راه‌حلی موثر باشد؛ چراکه به این افراد امکان می‌دهد از راه دور برای شرکت‌های بزرگ‌تر فعالیت کنند و توانمندی‌هایشان را شکوفا کنند.

دورکاری و بخش دولتی و خصوصی

در این میان، نکته این است که شرکت‌های ایرانی در اجرای دورکاری هم تجربه‌های موفق داشته‌اند، هم ناموفق. بیک درباره الگوهایی که می‌توان برای سیاست‌گذاران یا کارفرمایان پیشنهاد داد، می‌گوید: نهادینه‌سازی مفهوم دورکاری، به‌ویژه در نهادهای دولتی، نیازمند تجربه و الگوسازی موفق از سوی بخش خصوصی است. بخش خصوصی می‌تواند ارزش‌های ناشی از دورکاری، مانند افزایش بهره‌وری و بهبود تعادل میان کار و زندگی را نشان دهد. این تعادل که امروز در فرهنگ جهانی کار بسیار مهم است، اگر در قالب داده‌ها و نتایج ملموس در شرکت‌های خصوصی دیده شود، شاید بتواند نهادهای حاکمیتی را نیز به بهره‌گیری از مزایای دورکاری ترغیب کند.

در مورد حفظ امنیت اطلاعات در دورکاری نیز، تجربیات جهانی نشان داده‌اند که با استفاده از فناوری‌هایی مانند سرویس‌های ابری، رمزنگاری پیشرفته و کنترل‌های امنیتی می‌توان به‌خوبی داده‌ها را محافظت کرد. ورود دورکاری صرفاً به‌معنای اضافه شدن گره‌های جدید به شبکه سازمانی است که می‌توان آنها را نیز با تمهیدات امنیتی مدیریت کرد.

در مورد انسجام فرهنگی و سازمانی نیز نیازی نیست که دورکاری به‌صورت دائم و کامل اجرا شود. سازمان‌ها می‌توانند با برگزاری گردهمایی‌ها، استفاده از پلت‌فرم‌های ارتباطی، برگزاری رویدادها و جشن‌های فصلی، تعلق سازمانی را حفظ کنند.

از نظر نظارت و بهره‌وری هم، ابزارهایی وجود دارد که به سازمان‌ها امکان می‌دهد اطمینان یابند کارکنان دورکار زمان مناسبی را به وظایف خود اختصاص داده‌اند. علاوه‌بر آن، در الگوهای جدید مدیریت، ارزیابی عملکرد بر اساس دستیابی به اهداف تعریف‌شده صورت می‌گیرد، نه صرفاً حضور فیزیکی یا تعداد ساعات کاری.

با همه اینها، سوال این است که آیین‌نامه فریلنسری تا چه اندازه می‌تواند مسائل نیروی دورکار را حل کند یا در عمل نیاز به بازنگری دارد؟ این روزنامه‌نگار در این‌باره می‌گوید: درست است که آیین‌نامه فریلنسری می‌تواند در برخی موارد کمک‌کننده باشد، اما باید توجه داشت که فریلنسینگ با دورکاری تفاوت ماهوی دارد. فریلنسرها معمولاً در بلندمدت به سازمان خاصی متعهد نیستند و به‌صورت پروژه‌ای همکاری می‌کنند. در نتیجه، نمی‌توان دورکاری را صرفاً با آیین‌نامه فریلنسری پوشش داد. برای دورکاری، ما می‌توانیم از قوانین موجود کار و تامین اجتماعی استفاده کنیم. سازمان‌هایی مانند تامین اجتماعی باید دستورکار‌های مشخصی برای بیمه دورکاران تدوین کنند، که البته متفاوت از وضعیت فریلنسرهاست.

سخنان بیک تصویری واقع‌گرایانه اما امیدوارانه از آینده بازار کار ایران ارائه می‌دهد؛ آینده‌ای که اگرچه درگیر محدودیت‌های بوروکراتیک، فرهنگی و زیرساختی است، اما ظرفیت تحول را نیز در خود دارد. نکته‌ای که در صحبت‌های این فعال رسانه‌ای بارها تکرار می‌شود -و البته تجربه جهانی نیز آن را تایید می‌کند- این است که دورکاری نه یک انتخاب لوکس برای شرکت‌های مدرن، بلکه بخشی ضروری از زیست‌بوم جدید اقتصاد دیجیتال است.

در بسیاری از کشورها، دورکاری از حالت اضطراری در دوران همه‌گیری کرونا، به بخش ثابتی از الگو‌های کاری تبدیل شده است. حتی در ساختارهای محافظه‌کارتر، این درک ایجاد شده که بهره‌وری، رضایت شغلی و جذب استعدادهای برتر، دیگر تنها با حضور فیزیکی در محیط کار تضمین نمی‌شود. استانداردهای جدید جهانی بر الگوهای ترکیبی، انعطاف‌پذیری زمانی و تمرکز بر دستاورد (نه حضور) تاکید دارند.

بر اساس همین معیارها، موفقیت دورکاری به سه رکن اساسی بستگی دارد: زیرساخت‌های دیجیتال قوی و پایدار (مانند اینترنت پرسرعت و ابزارهای همکاری آنلاین)، چهارچوب‌های قانونی و حمایتی مشخص (شامل بیمه، امنیت داده و حق‌وحقوق کارمند دورکار) و فرهنگ سازمانی بالغ (که بر اعتماد، نتیجه‌محوری و تعامل موثر تکیه دارد).

در ایران، آنچه بیش از کمبود زیرساخت یا نبود قانون مشکل‌ساز است، کندی در تطبیق فرهنگ مدیریتی با این مدل جدید است. هنوز در بسیاری از نهادها، «کارمند خوب» کسی است که زودتر می‌آید، دیرتر می‌رود و در دفتر دیده می‌شود؛ نه کسی که کار را به‌موقع، دقیق و خلاقانه انجام می‌دهد.

دورکاری آینده نیست؛ اکنونِ فراموش‌ شده ماست

با این اوصاف، فرصت واقعی دورکاری در ایران، نه فقط افزایش بهره‌وری یا کاهش هزینه‌ها، بلکه ایجاد عدالت شغلی و کاهش تمرکزگرایی فرصت‌هاست. نسل جدید، با ذهنیت دیجیتال و نیاز به استقلال و معنا در کار، نیرویی است که اگر ابزار و اعتماد را در اختیارش قرار دهیم، می‌تواند موتور حرکت به سوی یک اقتصاد مبتنی بر ارزش باشد، نه صرفاً مکان.

به بیان دیگر، دورکاری آینده نیست؛ اکنونِ فراموش‌شده ماست. هر چقدر دیرتر آن را بپذیریم، فاصله‌مان با جهان امروز بیشتر می‌شود. این گفت‌وگو ما را به این فکر وامی‌دارد که آیا زمان آن نرسیده ساختارهایی که برای قرن بیستم طراحی شده‌اند، با نیازهای قرن بیست‌ویکم همخوان شوند؟

لینک صفر

مطالب پیشنهادی
بیشتر بخوانید
دیدگاه
پربازدیدترین مطالب
تازه‌ترین عناوین