غلامرضا سلامی مطرح کرد
سقوط دلار به زیر 50 هزار تومان؟/ عقلانی نیست!

غلامرضا سلامی، اقتصاددان، در یادداشتی بیان میکند اقتصاد ایران به نرخهای بالاتر ارز عادت کرده است و نرخ 80 تا 100 هزار تومانی معقولتر از 40 تا 50 هزار تومانی است
تریبون اقتصاد_ اقتصاد ایران سالهاست از فرسودگی بخش واقعی رنج میبرد و این وضعیت بر بازار بورس، بهعنوان یکی از اجزای کلیدی اقتصاد، تأثیر منفی گذاشته است. برای بهبود شرایط اقتصادی و بهتبع آن رونق بورس، باید به سلامت بخش واقعی اقتصاد توجه کرد.
به گزارش صدای بورس، موفقیت مذاکرات دیپلماتیک میتواند نقطه عطفی برای جذب سرمایهگذاری باشد. این سرمایهگذاری نهتنها شرکتهای موجود را تقویت میکند، بلکه طرحهای توسعهای را نیز پیش میبرد و زمینهساز ایجاد شرکتها و کارخانههای جدید در حوزههای خدماتی مانند هتلداری و حملونقل و همچنین بخش تولید میشود. چنین تحولاتی، هم بازار اولیه و هم بازار ثانویه بورس را رونق میبخشد و پتانسیل رشد پایدار را فراهم میکند.
زیرساختهای بورس ایران از استحکام نسبی برخوردار است و در صورت موفقیت مذاکرات، آینده درخشانی برای آن قابل تصور است. اما اقتصاد کشور سالهاست با سرمایهگذاری منفی، فرسایش زیرساختها و ناترازیهای متعدد مواجه بوده است. تجهیزات تولیدی فرسوده، زیرساختهای قدیمی و نیازهای برآوردهنشده، همگی نشاندهنده ضرورت بازسازی و نوسازی هستند.
اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، نهتنها بورس، بلکه کل اقتصاد ممکن است در سراشیبی بدتری قرار گیرد. تعامل سازنده با جهان کلید رفع این مشکلات است. تجربه تاریخی نشان داده که ایران در صورت برقراری چنین تعاملی، توانایی رشد سریع و بازگشت به مسیر توسعه را دارد.
یکی از موضوعات مورد بحث در بازار، حذف دامنه نوسان است که برخی آن را راهی برای پویایی بیشتر بورس میدانند. اما این اقدام میتواند خطرناک باشد و به رشد غیرمنطقی مشابه سال ۹۹ منجر شود که کنترل آن دشوار بود و زمینه سوءاستفاده را فراهم کرد. تا زمانی که زیرساختهای صنایع از نظر بنیادی تقویت نشدهاند، باید با احتیاط عمل کرد و رشد تدریجی بورس را تسهیل نمود.
بسیاری از شرکتها پتانسیل رشد قابل توجهی دارند، اما تعیین قیمت واقعی سهام آنها نیازمند تحلیل کارشناسی دقیق است. دخالت مستقیم در بازار توصیه نمیشود، اما مدیریت هیجانات برای حفظ اعتماد عمومی به بورس ضروری است. بدون این مدیریت، خطر دلزدگی سرمایهگذاران و کاهش مشارکت در بازار وجود دارد.
نوسانات ارزی یکی از عوامل کلیدی اثرگذار بر بورس است. اگر نرخ دلار به ۵۰ هزار تومان کاهش یابد، این تغییر پایدار نخواهد بود، زیرا اقتصاد ایران به نرخهای بالاتر عادت کرده است. تجربه پس از قطعنامه پایان جنگ نشان داد که کاهش مقطعی دلار به تعدیل و بازگشت به سطوح قبلی منجر شد. اقتصاد ایران با دلار ۶۷۰ هزار تومانی تنظیم شده و نرخهای ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی معقولتر از ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان هستند.
این نوسانات برای شرکتهای صادراتی مانند پتروشیمی، شیمیایی و فلزی که به درآمدهای دلاری وابستهاند، چالشبرانگیز است. کاهش شدید نرخ ارز میتواند سودآوری این شرکتها را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، وزارت اقتصاد باید تیمی تخصصی برای بررسی سناریوهای مختلف تشکیل دهد و برنامهای جامع برای مدیریت این تحولات تدوین کند. در صورت عدم موفقیت مذاکرات، گزینههای سازمان بورس محدود خواهد بود. سالهای اخیر با چالشهایی مانند فریب بزرگ سال ۹۸ و تکیه بازار بر نوسانگیری همراه بوده است.
اگر اخبار مثبت محو شوند، بازار به وضعیت رکودی قبلی بازمیگردد و اقتصاد و بورس ممکن است شرایطی بدتر از سال گذشته را تجربه کنند. البته این پیشبینی ممکن است نادرست باشد، اما تجربه تاریخی نشاندهنده شکنندگی اقتصاد در برابر انزوای جهانی است. در صورت موفقیت مذاکرات، ورود سرمایه خارجی و فعال شدن سرمایه داخلی میتواند صنایع کلیدی را متحول کند. صنعت نفت، گاز و پتروشیمی به دلیل منابع غنی کشور، در اولویت قرار دارد. حملونقل، شامل هواپیمایی، فرودگاهها و راهآهن، نیز از پتانسیل بالایی برخوردار است.
صنایع معدنی با تکیه بر ذخایر طبیعی، صنایع مصرفی مانند لوازم خانگی با قابلیت صادرات، و خودروسازی در صورت مدیریت صحیح و کاهش زیاندهی، میتوانند به صادرکنندگانی قوی تبدیل شوند. ترکیه با ۴۰ میلیارد دلار صادرات خودرو نمونهای موفق در این زمینه است. گردشگری و بانکداری نیز با بهبود روابط جهانی و افزایش مبادلات بینالمللی، فرصتهای بزرگی خواهند داشت.
موفقیت مذاکرات میتواند ایران را به جایگاه اقتصادی پیشین بازگرداند. پتانسیلهایی مانند پارس جنوبی، منابع نفتی مشترک با عراق، کویت و امارات، و ظرفیتهای تولیدی کشور نیازمند سرمایهگذاری هدفمند هستند. اگر این پروژهها با مدیریت صحیح پیش بروند و دسترسی به بازارهای جهانی فراهم شود، ایران میتواند در حوزههایی مانند خودرو، لوازم خانگی و پتروشیمی به صادرکنندهای قدرتمند تبدیل شود. اما بدون تعامل جهانی، اقتصاد و بورس در معرض چالشهای فزایندهای قرار خواهند گرفت. سرمایهگذاری، نوسازی زیرساختها و رفع ناترازیها، مسیر توسعه پایدار را هموار میکند و بورس را به موتور محرک اقتصاد تبدیل خواهد کرد.