کد مطلب: ۳۱۶۷

بورس تهران با انتخاب ترامپ خوشحال‌تر می‌شود یا هریس؟

با انتخاب ترامپ، می‌توان انتظار داشت با فرض احتمال کاهش بخشی از درآمد‌های نفتی در کوتاه‌مدت، بار دیگر سناریوی ناگزیر توسل به پایه پولی برای جبران کسری بودجه در اذهان سرمایه‌گذاران پررنگ شود و اقبال به سمت سهام منتفع از کاهش بهره با محوریت شرکت‌های بزرگ و اصطلاحا کامودیتی‌محور شکل گیرد.

تریبون اقتصاد- نزدیک شدن به ۱۵ آبان و موعد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا توجه سرمایه‌گذاران را به خود جلب کرده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، قرارگیری دو رقیب که سیاست نسبتا متفاوتی در رابطه با موضوع ایران دارند موجب می‌شود واکنش بورس تهران به نتایج این انتخابات دو‌گانه باشد.

در یک سوی میدان، دونالد ترامپ ایستاده که سابقه‌اش برای سهامداران ایرانی روشن است. در دوره او هر چند یکی از پُر تلاطم‌ترین مقاطع سیاست خارجی ایران رقم خورد، اما بورس تهران بالاترین رشد تاریخی خود را به ثبت رساند و تا جایی پیش رفت که به لحاظ بازدهی دلاری در مرداد ۹۹ در صدر بازار‌های دنیا در بازه‌های یک، سه، پنج و ده ساله ایستاد.

عامل اصلی این رونق در کنار تشویق دولتمردان به حضور مردم در بازار سرمایه، به سیاست محدود‌کننده ترامپ در زمینه صادرات نفت ایران مربوط می‌شد؛ وضعیتی که در تلفیق با سقوط قیمت نفت در دوره کرونا منجر به ایجاد کسری بودجه بی‌سابقه و توسل به همان راهکاری شد که در همه دولت‌های پس از انقلاب سراغ آن می‌رفتند: افزایش پایه پولی.

نتیجه طبیعی رشد پایه پولی، کاهش نرخ سود بانکی و افت سود اسناد خزانه اسلامی و به تبع آن جذاب شدن بازار‌های دارایی در فضای تورمی بود. بورس هم از نیمه دوم سال ۹۸ بخش عمده‌ای از منابع سرگردان را به سمت خود جذب کرد و در نتیجه بزرگ‌ترین حباب تاریخ بورس با عبور میانگین P/E از ۲۰ مرتبه در تابستان ۹۹ شکل گرفت.

با نزدیک شدن به زمان انتخابات سال ۲۰۲۰ حباب مزبور ترکید و پس از برد دموکرات‌ها، بورس تهران کماکان در رکود باقی ماند. در چهار سال گذشته، تلاش‌های زیادی از سوی دو طرف صورت گرفت تا مساله احیای برجام و رفع تحریم‌ها به سرانجام برسد که نتیجه‌ای در بر نداشت. با این وجود، تحول مهم این دوره عبارت از افزایش چشمگیر صادرات نفت ایران به چین بود که تا قبل از تنش‌های چند هفته اخیر به رکورد بی‌سابقه ۱.۷ میلیون بشکه در روز رسید.

این تحول مهم علاوه بر رویکرد متفاوت دولت دموکرات در اعمال تحریم‌ها، به تحولات ژئوپلیتیک ناشی از جنگ اوکراین و استقبال بیشتر چین از نفت ایران مربوط بود که درنهایت موجب بازگشت درآمد صادرات نفت ایران به سطوحی بیش از اوایل دوره احیای برجام شد. این روند البته کاهش ارزش ریال را نیز کند‌تر کرد، به نحوی که در چهار سال اخیر (مهر ۹۹ تا مهر ۱۴۰۳) قیمت دلار در بازار آزاد تقریبا دو برابر شده در‌حالی‌که در دوره ترامپ این متغیر بیش از ۸برابر شده بود.

در سوی دیگر کارزار انتخاباتی، کامالا هریس ایستاده که به عنوان اولین زن رنگین‌پوست آسیایی‌تبار، سودای بزرگ ورود به کاخ سفید را در سر دارد. هر چند ایشان سوابق طولانی در سیاست آمریکا به‌ویژه در حوزه خارجی ندارد، اما کارشناسان او را از تبار لیبرال و به نوعی چپ‌تر در مقایسه با رئیس‌جمهور فعلی آمریکا ارزیابی می‌کنند.

بنابراین، در صورت برد هریس، می‌توان انتظار داشت که سیاست‌های جاری کاخ سفید در رابطه با ایران نه تنها تداوم یابد، بلکه با توجه به احتمال بالای جایگزینی تیم فعلی وزارت خارجه و مشاور امنیت ملی، زمینه‌سازی برای احیای یک مسیر دیپلماتیک برای حل اختلافات هسته‌ای صورت پذیرد.

این مساله به‌ویژه از این جهت جائز اهمیت است که در مهرماه سال آینده مهلت اجرای برجام به پایان می‌رسد و قاعدتا یا باید طرفین به شرایط پیش از توافق بازگردند و همه تحریم‌های سازمان ملل برقرار شود یا اینکه لغو تحریم‌ها حالت دائمی به خود بگیرد. از این رو طرفین احتمالا انگیزه خواهند داشت تا قبل از ضرب‌الاجل مزبور به نوعی از فرآیند مذاکراتی وارد شوند؛ ترجمان اقتصادی این سناریو احتمالا به صورت تداوم بهره‌مندی از درآمد‌های نفتی در سطوح فعلی (حدود ۳ میلیارد دلار در ماه و عمدتا به چین) و کنترل انتظارات تورمی در بازار‌ها تا قبل از پاییز ۱۴۰۴خواهد بود.

اما سوال اساسی عبارت از تبعات ریاست‌جمهوری هر یک از این دو کاندیدا بر بورس تهران است. در حالت اول، یعنی انتخاب ترامپ، می‌توان انتظار داشت با فرض احتمال کاهش بخشی از درآمد‌های نفتی در کوتاه‌مدت، بار دیگر سناریوی ناگزیر توسل به پایه پولی برای جبران کسری بودجه در اذهان سرمایه‌گذاران پررنگ شود و اقبال به سمت سهام منتفع از کاهش بهره با محوریت شرکت‌های بزرگ و اصطلاحا کامودیتی‌محور شکل گیرد.

البته سرنوشت مسیر مزبور با توجه به پیش‌بینی‌ناپذیری ترامپ در سیاست خارجی و اظهارات ضد‌و‌نقیض وی در خصوص توافق یا تقابل با ایران چندان روشن نیست. علاوه بر این، انتخاب ترامپ در بستر تلاطم کنونی تحولات منطقه می‌تواند کماکان سایه ریسک سیستماتیک را بر سر بورس تهران نگاه دارد.

در سمت مقابل، اما انتخاب کامالا هریس هر چند بستر انتظارات تورمی و احتمال بازگشت به سیاست انبساط پولی را در کوتاه‌مدت تضعیف می‌کند، ولی با ایجاد یک چشم‌انداز متفاوت در زمینه کاهش ریسک سیستماتیک، نوعی آرامش را بر فضای بازار سرمایه حاکم می‌کند که می‌تواند برای دسته دیگری از سهام شامل گروه‌های غیر‌دلاری و نیز سهام کوچک مطلوب باشد. ضمن آنکه با فرض حرکت بیشتر هریس به سوی دیدگاه چپ حزب دموکرات در سیاست خارجی، امکان مهار بحران فعلی در خاورمیانه احتمالا بیشتر از وضعیتی است که ترامپ در کاخ سفید باشد.

در پایان باید گفت که در‌ حال‌حاضر کامالا هریس در اکثر نظرسنجی‌های معتبر با اختلاف اندک از شانس بالاتری برای انتخاب برخوردار است. با این وجود، بازار‌های شرط‌بندی که معمولا سابقه بهتری در پیش‌بینی دارند، ترامپ را با اختلاف حدود ۹درصدی جلوتر نشان می‌دهند. این تناقض‌ها نشان می‌دهد رقابت ۱۵ آبان بین دو کاندیدا بسیار نزدیک است و عدم قطعیت زیادی در خصوص احتمال برد هر یک از آنها وجود دارد.

 

بیشتر بخوانید
دیدگاه
پربازدیدترین مطالب
تازه‌ترین عناوین